دومین فرشته ی ما

♥نینی خوش اومدی به دل مامانی♥

1392/2/17 17:08
نویسنده : مامان مریم
464 بازدید
اشتراک گذاری

خدایا شکرت

سلام قشنگم بلاخره حسم به واقعیت پیوست و شما اومدی به زندگیه مامان و بابا

اون روز که بیبی چک گذاشتم ناامید شدم و با اینکه میدونستم زوده که نشون بده اما دلم گرفت

چند روز بعدش مریض شده بودم و حالت تهوع شدیدی داشتم  نصف شب یهویی بابا بهم گفت که

شاید باردار باشم

از همون موقع دوباره فکرم مشغول شد تا صبح اون روز که با خاله فرشته رفتیم پیش خانم دکتر منصوری

 و دوباره ازم تست گرفت و بهم گفت که مبارکه داری نینی دار میشی

وای خدای من  اصلا فکرشو هم نمیتونستم بکنم خیلی شوکه شده بودم تو مطب خانم دکتر

خاله فرشته رو بغل کردم و نمیدونستم بخندم یا گریه کنم

خانم دکتر برام سرم زد که یکم حالم بهتر بشه سریع زنگ زدم به بابایی و بهش گفتم  انقدر با

صدای بلند حرف میزدم که همه داشتن با تعجب منو نگاه میکردن 

همه میگفتن بچه اولته؟؟؟

مگه چند سال باردار نشدی؟؟؟

منم فقط میخندیدم

خیلی خوشحال بودم

دیروز هم فهمیدیم که خاله فرشته هم باردار شده و نینیش با شما تقریبا همسن میشه

خدا رو شکر واسه خاله هم خیلی خوشحالم

به نازنین گفتم که نینی توی دلمه اونم هی میگه داداشی داداشی میاد بوست میکنه

از الان دارم دنبال اسمهای دختر و پسر میگردم

واااااااای تا برم سونو من  گیج میزنم

خاله که اصلا باورش نمیشه که بارداره

منم تو نازنین همچین حسی داشتم ولی الان نه  چون مطمعنم که وجود داری

راستی مامانی الان شما 5 هفته ای هستی

الهی مامان قربونت بره که اندازه یه هسته سیب هستی  عروسکم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)